بررسی اجمالی اولین زیارت اهل بیت در اربعین
ورود اهل بیت (علیهم السلام) در روز اربعین به کربلا از دو جهت مورد تردید قرار گرفته است؛ نخست از نگاه تاریخى و دوم نگاه عقلی و عادی به سبب بُعد مسافت.
اقوالى که پیرامون این مسأله وجود دارد:
1-اهل بیت (علیهم السلام) در همان سال 61 در روز بیستم صفر به کربلا وارد شدند که همان نظر سید بن طاووس در لهوف است و ابن نما نیز به همین معتقد است. شیخ بهایی نیز این اعتقاد را دارد. یزید سرهاى شهیدان را به على بن الحسین (علیه السلام) تسلیم کرد و آن حضرت سرها را روز بیستم صفر به بدن ها ملحق کرده و سپس به مدینه بازگشت.
2- شیخ مفید مى نویسد: «روز بیستم صفر روزى است که خاندان حرم حسینى از شام به مدینه آمدند، و این روز همان روزى است که جابر بن عبداللَّه انصارى به کربلا براى زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) آمد و او نخستین کسى است که قبر آن حضرت را زیارت کرد». شیخ طوسی هم موافق همین عقیده است.
3- سید بن طاووس در کتاب اقبال، ورود حرم حسینى را در اربعین به کربلا بعید مى شمرد و هم ورودشان را به مدینه و علامه مجلسى نیز هر دو را بعید مى داند. در واقع سید بن طاووس که کتاب اقبال را پس از لهوف نوشته، نظرِ نخست خویش را نمى پذیرد، هرچند مى گوید: ممکن است آنها به کربلا رفته باشند، ولى نه در روز بیستم صفر.
4 و 5- هنگام رفتن از کوفه به شام، نخست به کربلا آمده اند و یا آنکه بعد از مراجعت از شام به مدینه، در زمان دیگرى به کربلا آمده اند. این نظرها را شیخ عباس قمی از برخی نقل می کند و آن را ضعیف می شمارد.
6- خاندان حسینى در سال 62 یعنى یک سال بعد، در روز بیستم صفر به کربلا آمده اند؛ که این قول را فرهاد میرزا در کتاب «قمقام زخّار» انتخاب کرده است.
استبعاد عقلی یا عادی بدین سبب است که مثلا شیخ عباس قمى در منتهى الآمال در این باره مى نویسد: «ثقات محدّثین و مورّخین متّفقند که بعد از شهادت امام حسین علیه السلام عمر سعد، نخست، سرهاى شهدا را به نزد ابن زیاد روانه کرد و پس از آن، در روز دیگر اهلبیت (علیهم السلام) را به کوفه برد. ابن زیاد پس از زندانی کردن اهل بیت (علیهم السلام) نامه اى به یزید نوشت که با سرها و اسیران چه کند؟ یزید پاسخ داد که آنها را به شام روانه سازد و پس از آن بود که آنها را روانه شام ساخت. همچنین از کتابهاى معتبر نقل شده است که آنها را از راه اصلى و شهرها و آبادى ها عبور دادند که قریب به چهل منزل مى شود و حتّى اگر بگوییم آنها را از بیابان و مسیر غیر اصلى عبور داده باشند، نزدیک به بیست روز طول مى کشید؛ چرا که میان کوفه و شام به خطّ مستقیم یکصد و هفتاد و پنج فرسخ است و در شام هم قریب به یک ماه توقّف کردهاند، همان گونه که سیّد بن طاووس در اقبال گفته است. مرحوم حاجى نورى در کتاب «لؤلؤ و مرجان» و «علامه شهید مرتضى مطهرى» در «حماسه حسینى» نیز آن را بعید، بلکه ناممکن دانسته اند.
اما از نظر آیت الله مکارم شیرازی نمی توان این زیارت را در سال اول به کلی منکر شد زیرا:
1- تصریح مورّخانى قبل از سید بن طاووس: هرچند برخى از محققان گفته اند که این سخن نخستین بار توسط سید بن طاووس در قرن هفتم مطرح شد، ولى جستجوى تاریخى نشان مى دهد، پیش از آن بزرگوار و یا معاصر با وى دیگران نیز این مطلب را ابراز داشته اند مانند ابو ریحان بیرونی. همچنین طبری آملی در بشارة المصطفی قضیه زیارت جابر را آورده است که در این میان جمعیتى را دیدند از مسیر شام به کربلا نزدیک مى شود. جابر به عطیه گفت: برو ببین اینها چه کسانى هستند؟ عطیه رفت و برگشت و به جابر گفت: اى جابر، برخیز و از حرم رسول خدا (صلى الله علیه و آله) استقبال کن؛ چراکه حضرت زین العابدین (علیه السلام) به همراه عمه ها و خواهرانش مى آیند.
2- الحاق سرهاى شهدا به بدن ها: همچنین برخى دیگر از صاحب نظران هر چند به این مطلب (ورود اهل بیت در اربعین به کربلا) تصریح نکرده اند، ولى لازمه سخنانشان مطلب فوق است. آنان که مى نویسند: امام سجاد (علیه السلام) سر مبارک امام حسین (علیه السلام) را به کربلا آورد و به بدن پدر بزرگوارش ملحق کرد. و یا مى نویسند: سر مبارکش به کربلا برگردانده شد، هرچند نام امام سجاد (علیه السلام) را ذکر نکرده اند. این سخن با ضمیمه این نکته که ورود آن حضرت به کربلا را، جز در اربعین حسینى ننوشته اند، و الحاق سر نیز فقط توسط آن حضرت صورت گرفت، مى توان نتیجه گرفت که ورود آنان به کربلا و الحاق سرها در همان بیستم صفر بوده است. مانند شیخ صدوق و فتال نیشابوری و ابن شهر آشوب و حتی علامه مجلسی.
3- سنّت زیارت اربعین: مرحوم علّامه مجلسى در زاد المعاد مى نویسد: «چون جابر که از بزرگان صحابه بود، اساس این کار را گذاشت، مى تواند دلیل فضیلت زیارت آن حضرت در این روز شده باشد» ولى با این حال، احتمال مى دهد وجوه دیگرى داشته باشد که بر ما مخفى است. امّا به نظر مى رسد که نمى تواند این همه اهتمام نسبت به زیارت اربعین و آن را از علائم مؤمن شمردن و نقل زیارت نامه اى مخصوص از سوى امام صادق (علیه السلام)، به صرف زیارت آن حضرت از سوى جابر بن عبداللَّه انصارى در اربعین باشد؛ به ویژه آنکه زیارت اربعین ویژه امام حسین (علیه السلام) است و درباره هیچ یک از دیگر معصومان چنین زیارتى وارد نشده است. بلکه همانطور که دانشمند بزرگ و محقّق شهیر ابوریحان بیرونى گفته است: «وَفِی الْعِشْرینَ رُدَّ رَأْسُ الْحُسَیْنِ علیه السلام إلى جُثَّتِهِ حَتَّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ، وَ فیهِ زِیارَةُ الْأَرْبَعینَ»؛ (در بیستم صفر سر مطهّر امام حسین (علیه السلام) به پیکرش بازگردانده شد و همراه آن به خاک سپرده شد و در همین روز زیارت اربعین وارد شده است) در نتیجه با توجه به این نکته که اربعین فى حدّ نفسه امتیازى ندارد، باید در اربعین امام حسین علیه السلام حادثه ویژهاى اتفاق افتاده باشد که آن را از سایر روزهاى قبل و بعدش ممتاز ساخته باشد و این جز با الحاق سرهاى شهدا به بدن هایشان و زیارت قبور شهدا توسط امام سجاد (علیه السلام) و کاروان همراه، نمى تواند باشد.
4- مسأله بُعد مسافت و توقف طولانى مدت در شام: این اشکال را مى توان اینگونه پاسخ داد: در کتاب هاى متعددى آمده است که روز ورود کاروان اسیران به شام، روز اوّل صفر بوده است که پیش از این به آن اشاره شد، و بنى امیه نیز آن روز را براى خود عید قرار دادند. چنانکه گذشت کاروان اسیران نیز همراه با سرها وارد شام شدند؛ بنابراین، آنها روز اوّل صفر در شام بودند. امّا زمان حضور آنان در شام، آنگونه که سیّد در اقبال نوشته و آن را یک ماه دانسته است، بعید به نظر مى رسد؛ زیرا نقل شده است که پس از خطبه هاى حضرت زینب و امام سجّاد (علیهما السلام) و تغییر اوضاع شام، کاروان اهلبیت (علیهم السلام) از یزید اجازه گرفتند که در شام عزادارى کنند و آنها به مدت چند روز مجلس عزا بپا داشتند تا آنکه به یزید گفته شد، مصلحت نیست اهلبیت امام حسین (علیه السلام) را در این شهر نگه دارید؛ آنها را مهیاى سفر حجاز کن؛ و او نیز چنین کرد.در نتیجه اگر از روز ورود آنها به شام که اوّل صفر بوده و حضور در مجلس یزید و آنگاه ماندن حداکثر هفت روز را بپذیریم، باید اهلبیت (علیهم السلام) را دوازده روز مانده به بیستم صفر از شام حرکت داده باشند، و این مدتِ زمانى، براى رسیدن کاروان از شام به کربلا کافى است زیرا
الف) سید بن طاووس با آنکه در اقبال ورود کاروان اهلبیت (علیهم السلام) را در اربعین به کربلا بعید مى داند، ولى مى نویسد: «رفت و برگشت از کوفه به شام بیست روز طول مى کشد».(30) بنابراین در مدت 12 روز مى توان از شام به کربلا رسید.
ب) ر تاریخ آمده است: آنگاه که مروان بن حکم، سردار سپاهش عامر بن ربیعه را با یکصد هزار لشکر از شام براى جنگ با مختار اعزام کرد، آنها در مدت ده روز به کوفه رسیدند. بدیهى است، اگر بتوان لشکرى یکصد هزار نفرى را طىّ مدت ده روز به کوفه رساند، رسیدن کاروانى کوچک در مدت 12 روز به کربلا مشکلى ندارد.
ج) مرحوم شهید قاضى طباطبایى موارد متعدد تاریخى ذکر کرده است که مى توان مسیر شام به عراق را در کمتر از ده روز طى کرد و حتى از مرحوم سید محسن امین نویسنده کتاب اعیان الشیعه نقل مى کند: راهى میان شام و عراق است که مستقیم است و عرب هاى عقیل در زمان ما از آن راه مى روند و در مدت یک هفته به عراق مى رسند.
د) امام حسین (علیه السلام) مسیر میان مدینه و مکه را که حدود 470 کیلومتر است به مدت پنج روز پیمود، زیرا آن حضرت دو روز مانده به پایان ماه رجب از مدینه حرکت کرد و روز سوم شعبان وارد مکه شد.بنابراین، مسیر شام تا کربلا که قریب 600 کیلومتر است را مى توان به راحتى در مدت ده روز پیمود